? قدیم ها یکی از جذابیت های مطب دکتر، مجله های روی میز اتاق انتظارش بود. مجله ها آنقدر تنوع داشتند که درست مثل یک ویترین کتابفروشی، آدم را سرگرم می کردند. و هر کسی با هر سلیقه ای بالاخره با یکی از مجله ها ارتباط برقرار می کرد و مشغول مطالعه می شد. ???? […]
ادامه مطلب✍️ چندی پیش، مطلب صفحات صبحگاهی را در وب سایت استاد شاهین کلانتری خواندم. و معجزه زمانی نمایان شد که به صورت جدی نوشتن آن را آغاز کردم. ✍️ صفحات صبحگاهی برای نویسنده همچو نرمش های قبل از رفتن به زمینِ بازی، برای بازیکنانِ فوتبال است. رها کردن قلم بر روی کاغذ، به ذهن و […]
ادامه مطلببرق رفت. ?هیچ کدام از وسایل برقی خانه نسوخت. کسی هم در آسانسور گیر نکرد. چون ظهر بود، در ظلمات مطلق هم فرو نرفتیم. باید تا آمدن برق، با کمترین کالری مصرفی گرما را تحمل می کردم. پس کتابی برداشتم و روی مبل لم دادم. ?به نظر می رسید دیگر پذیرفته بودم تحمل گرمای وحشتناک […]
ادامه مطلب?به نظرتون در کنار قرص ضد بارداری و ضد اسهال و ضد استرس و ضد حساسیت و ضد تهوع و چمیدونم هزار داستان دیگه، به قرص ضد تنبلی هم نیاز نداریم؟ ?تست تنبل شناسی: برای شما هم پیش آمده که عصری وقتی از خودتون سوال می کنید، “امروز خود را چگونه گذرانده ام؟” همین جوری […]
ادامه مطلب?همه ی ما داستان دکتری را شنیده ایم که با منشی اش وارد رابطه ای پنهانی می شود و بعد از مدتی همه چیز بر ملا می گردد. از آن طرف زن دکتر که ناگهان متوجه می شود در مثلثی باورنکردنی قرار گرفته است، با هزاران آه و افسوس از داستان کنار گذاشته می شود. […]
ادامه مطلب? کلاس دوم راهنمایی بودم. بیست و پنج اردیبهشت ماه بود و تاریخ آخرین امتحان بیست و پنج خرداد. یادم میاد شدیداً خسته شده بودم و برای رسیدن به تابستان لحظه شماری می کردم. اما زمان نمی گذشت. مدرسه تمام نمی شد. باید کاری می کردم که آرامم کند. ? رفتم سر تقویم روی میز […]
ادامه مطلبدر یک روز تابستانی، نویسنده از خواب بیدار شد. نیم نگاهی به ساعتش انداخت. هنوز چند دقیقه ای تا ساعت هشت مانده بود. بالشتش را چرخاند. آن سوی بالشت خنک تر بود. تصمیم گرفت تا هشت بخوابد، اما وقتی چشم هایش را باز کرد، ساعت نزدیک ده صبح بود. بیدار شد، صبحانه خورد. بیرون از […]
ادامه مطلب?مقاله ای می خواندم در باب آمار وحشتناک طلاق در جامعه ی امروز ما. سوالات زیادی در ذهنم شکل گرفت. سوالاتی که صد البته جامعه شناسان ما، پاسخ ها را می دادند اما افسوس که به آنها میدانی داده نمی شود تا قدمی برای زخم های جامعه بردارند. ?❤️?جوانانی که با مزه مزه کردن طعم […]
ادامه مطلب♣️ و زندگی سرشار از غافلگیری های کوچک و بزرگ است. زندگی، قمار باز قهاری است که به این سادگی ها، دستش را رو نمی کند. زندگی هم برای خودش آس هایی دارد اما متاسفانه همیشه نیز آس ها را به نفع ما روی میز روزگار نمی زند. شاید روزی به نفع ما و روزی […]
ادامه مطلبچند روزی از سرماخوردگی همسرم می گذرد. سرما خوردگی همسر را خدا نصیب هیچ کسی نکند. آدم روزی هزار بار مریض شود اما همسر بیمار، داستان دیگه ای دارد. سر کار که نمی رود. می ماند خانه و انگار هیچ کاری به غیر از غر زدن برایش جالب نیست. حالا مریض شده و در خانه […]
ادامه مطلب