برنامه نویسی که وقتی بزرگ تر شد، تصمیم گرفت به جای برنامه داستان بنویسد

مطالب وبلاگ

بخشی از رمان “توقف ناگهانی در ایستگاه جمجمه”

بخش هایی از رمان توقف_ناگهانی_در_ایستگاه_جمجمه از تخت بیرون آمد و موهایش را پشت سرش جمع کرد. این آپارتمان گرم و کوچک را بپونسی برایش خریده بود. بدون اینکه دغدغه ی کار کردن داشته باشد، بهترین لباس ها را می پوشید و بهترین غذا ها را می خورد. نمی دانست بدون او چه بر سرش خواهد آمد. بپونسی تمام […]

ادامه مطلب
MARYAM s ۲۴ فروردین, ۱۴۰۰ ۰ دسته‌بندی نشده