برنامه نویسی که وقتی بزرگ تر شد، تصمیم گرفت به جای برنامه داستان بنویسد

فارنهایت ۴۵۱


“فارنهایت۴۵١” گذشته از تمام حرف های ناب و خاص این داستان (که نمی خوام تکرار مکررات کنم) چیزی که خیلی خیلی توجه من رو به خودش جلب کرد، پیشگویی های خارق العاده نویسنده بود. فکرش رو بکنید نویسنده ی این کتاب، #ری_برادبری حدود هفتاد سال پیش سرزمینی رو به تصویر کشیده که ارتباطات مجازی جای ارتباطات واقعی را گرفته و مردم از طریق #دیوارهای_تلویزیونی تمام مدت غرق در #ارتباطات_مجازی هستند. و نکته ی جالب دیگه اینکه، مردم تمام مدت از طریق وسیله ای که صدف حلزونی نام دارد، مشغول گوش دادن به موسیقی هستند و کاملا از دنیای واقعیت دور شده اند. غرق شدن در دنیای مجازی هیچ چیزی جز بی خردی برای آنها به ارمغان ندارد و متاسفانه بدجور به خراب غفلت فرو رفته اند. براتون آشنا نیست؟
با خواندن این کتاب، بار دیگه به این نتیجه رسیدم، داستان های #علمی_تخیلی تاریخ انقضا دارند. آنها تا یه جایی در #ژانر_علمی_تخیلی قرار می گیرند. چرا که از یه جایی به بعد تبدیل به واقعیت می شوند. پیش گویی هایی ترسناک که با لباسی از واقعیت، بالاخره به سراغ ما می آیند و ما نیز مثل اینکه چاره ای جز پذیرش آنها نداریم… 

MARYAM s ۲۴ فروردین, ۱۴۰۰ ۰ معرفی کتاب

دیدگاه خود را بیان کنید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.